بانکی دات آی آر: معمولا کسانی که از قدرت کلمات باخبرند نسبت به بقیه افراد شانس موفقیت بیشتری دارند. در این مقاله به چند نمونه از این کلمات می‌پردازیم تا با گفتنشان کارهای خود را بهتر پیش ببرید.
«ما»
یکی از ابتدایی‌ترین روش‌های خلق حس همکاری به کار بردن کلمه «ما» به جای «من» است. کلمه «من» تا حدی بیانگر حس خودخواهی فرد است اما «ما» نشان می‌دهد که شما به همکار یا کارمندتان تکیه کرده‌اید. حس تکیه‌گاه بودن به افراد انگیزه ادامه همکاری می‌دهد.
«لطفا»
در عالم همکاری گفتن این کلمه چندان مهم نیست چون کارها بر اساس وظایف از پیش تعیین شده برای شخص است اما نگفتنش مسئله‌ساز است! پس برای احترام بییشتر این کلمه را به کار ببرید.
«ممنون»
از اینکه کسی برای شما کاری انجام داده هرچند که وظیفه آن شخص بوده باشد، سپاسگزاری کنید. ضمن اینکه این کلمه وقتی از زبان مدیران بیرون می‌آید معجزه می‌کند. «ممنونمِ» مدیر خیلی بیشتر از «ممنونمِ» عادی ارزش دارد.
«کارت عالی بود!»
وقتی همکار یا کارمندتان کار خوبی انجام می‌دهد هم کارش را به او بگویید و هم از اینکه این کار را انجام داده اظهار خوشحالی کنید. مطمئن باشید از این به بعد کارهای بیشتری را به شیوه‌ی درست انجام می‌دهد.
«میخای با هم انجام بدیم؟»
وقتی برای همکاری با همکار یا کارمندتان اشتیاق نشان می‌دهید آنها را قوی می‌کنید. البته در زمان همکاری اجازه بدهید آنها خودشان صاحب مسئله باشند و شما فقط یاری‌رسان.
«نظر شما چیه؟»
این جمله مخصوص مدیران است. شما مدیر عزیز اگر این جمله را برای کارمندتان به کار ببرید به او حس کارشناس و کاردان بودن را القا می‌کنید. با همین جمله ساده کارمند خودش را ارزشمند می‌بیند. به نظر ما این جمله معجزه می‌کند، امتحانش کنید.
«من اشتباه کردم»
برای اکثر افراد اعتراف کردن به اشتباهاتشان ، کار سختی است و سخت‌تر زمانی است که پیشِ همکار یا زیردستتان درباره ار اشتباهتان صحبت کنید. برخلاف نظر بیشتر مردم که فکر می‌کنند با گفتن خطاهایشان کوچک می‌شوند در محل کار و به عنوان مدیر با گفتن اینکه درباره فلان پروژه نظر شما اشتباه از آب درآمده چیزی از ارزش‌های شما کم نمی‌شود.
بانکی: سمیرا همتی
► معرفی زنان کارآفرین: لعیا رویایی
چقدر مثل پولدارها فکر می کنبد؟ ◄
در بیمارستان‌های این کشور، به جای اینکه اورژانس به محلِ حادثه برود به جای دیگری هدایت می‌شد و این یعنی بحران. حتی شرکت‌های خودروسازی نیسان و رنو هم بخش‌هایی از تولیدشان را به خاطر این ویروس تعطیل کردند.
روزی را در نظر بگیرید که تمام اهدافِ کاری‌تان به سرانجام رسیده است و حس می‌کنید لیاقت حقوقِ بالاتری دارید. این روز دقیقا همان روزی است که داشتنِ مهارت‌های ارتباطی به کمک‌تان می‌آید.
این زوجِ دوست داشتنی، وقت و هزینه‌ی زیادی صرفِ تبلیغات برای جذب مشتری کرده بودند؛ در نتیجه به مشتری‌های قدیمی کمتر از قبل توجه می‌شود و همین باعث شده تا مشتری‌های قدیمی ترک‌شان کنند.
فرض کنید در سازمانی مشغول به کار شده‌اید. ایده‌ی خوبی در مورد بهتر انجام دادنِ کارهای سازمان به ذهن‌تان می‌آید. اینکه چطور همکار یا مدیرتان را مجاب کنید ایده‌تان ارزشمند است، به مهارتِ فروشِ شما بستگی دارد.
دور و برتان را نگاه کنید. بینِ دوست و آشنا و همکلاسی‌های سابق و افراد فامیل، چه تعداد افرادی را می‌بینید که به دنبال تحصیلات عالیه (ارشد، دکتری، پست دکتری) رفته‌اند؟
البته کسب و کارها می‌توانند با تولید محصولات جدید، هدایای ارزشمند و تخفیف‌های شگفت‌انگیز مشتریانِ جدید را به سمت خودشان جذب کنند، اما چه جذبی؟
شاید وقتی صحبت از کارِ نوجوانان بشنوید، لبخند بزنید و از موضوع رد شوید. حق هم دارید، کار برای تحصیلکرده‌ها وجود ندارد، آن وقت نوجوان 14، 15 ساله کار پیدا کند؟
نوجوان‌ها معمولا برای نشان دادنِ حسِ بزرگ‌شدن، کارهای بزرگسالان را انجام می‌دهند. گاهی از خواهر و برادرِ کوچکتر مانندِ والدین مراقبت می‌کنند، گاهی مسولیت خریدهای خانه را بر عهده می‌گیرند و گاهی به سراغ کارِ نیمه‌وقت می‌روند.
لیزی در سال 2014 در 14 سالگی سایتی راه‌اندازی کرد و در آنجا دستور غذاهای سالم را قرار داد.